Just Just Just Ss501

هرچی راجع به دابل اس


اطلاعیه مهم!

خب سلام دوستان عزیز

تعجب نکنین

من خودمم

داستان نیاوردم ولی!

اول از همه از همه ی اونایی که رتبه مو بهم تبریک گفتن یه تشکر ویژه میکنم.

همتونو دوس دارم.

بعد اینکه من این داستانو فقط به اندازه ی دو قسمت دیگه نوشتم. واسه همین منتظرم خرداد تموم شه بشینم بقیشو بنویسم.

موضوع بعدی اینکه من میخوام واسه جشنواره خوارزمی یه داستان بنویسم.البته تابستون مینویسم واسه سال بعد.

اول که گفته بودم ایرانیه (چقدم استقبال شد). بعد از اینکه نزدیک 60 صفحه نوشتم به این نتیجه رسیدم که یجوری شد! همش خیلی اتفاقای عادی بود و اصلا هیجان نداشت.

پس...

به این فکر افتادم که یه داستان کره ای بنویسم. با هنرمندی SS501!

و اینکه من تیکه هایی از داستان رو از داستان های شما میگیرم.(مثل یه سری از اتفاقا، دیالوگ ها یا تیکه کلام ها و...)

در حال حاضر تصمیم دارم از این داستان ها استفاده کنم:

عروسک پارچه ای( نجمه)

شکلات تلخ (غزل)

منو میشناسی؟ و تو کی هستی؟ (دنیا)

شب های بی ستاره (همونی که یونگسنگ عاشق کیو میشه! نویسنده شو نمیدونم.اگه شما میشناسینش بهش بگین)

و رویای تمام نشدنی (شیوا)

البته هر کس دیگه ای هم که میخواد داستانش تو این رمان باشه بهم بگه.

من شیوا و اون نویسنده که نمیشناسمش رو نمیشناسم! شما لطفا بهشون بگین و ازش اجازه بگیرین.

موضوع بعدی تولد هیونه!

داداشی گلم!

تفلدت مفالک باشه!

ایشالا 2000 سال زنده باشی!

ایشالا یه بار دیگه به عنوان لیدر همه رو دور هم جمع کنی!

موضوع بعدی قضیه سربازیه کیوئه!

الهی نجمه واست بمیره که میخوای کچل شی! :دی

و یه چیز خیلی خیلی خیلی خیلی مهم که تو ادامه میگم...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

اطلاعیه مهم!

خب سلام دوستان عزیز

تعجب نکنین

من خودمم

داستان نیاوردم ولی!

اول از همه از همه ی اونایی که رتبه مو بهم تبریک گفتن یه تشکر ویژه میکنم.

همتونو دوس دارم.

بعد اینکه من این داستانو فقط به اندازه ی دو قسمت دیگه نوشتم. واسه همین منتظرم خرداد تموم شه بشینم بقیشو بنویسم.

موضوع بعدی اینکه من میخوام واسه جشنواره خوارزمی یه داستان بنویسم.البته تابستون مینویسم واسه سال بعد.

اول که گفته بودم ایرانیه (چقدم استقبال شد). بعد از اینکه نزدیک 60 صفحه نوشتم به این نتیجه رسیدم که یجوری شد! همش خیلی اتفاقای عادی بود و اصلا هیجان نداشت.

پس...

به این فکر افتادم که یه داستان کره ای بنویسم. با هنرمندی SS501!

و اینکه من تیکه هایی از داستان رو از داستان های شما میگیرم.(مثل یه سری از اتفاقا، دیالوگ ها یا تیکه کلام ها و...)

در حال حاضر تصمیم دارم از این داستان ها استفاده کنم:

عروسک پارچه ای( نجمه)

شکلات تلخ (غزل)

منو میشناسی؟ و تو کی هستی؟ (دنیا)

شب های بی ستاره (همونی که یونگسنگ عاشق کیو میشه! نویسنده شو نمیدونم.اگه شما میشناسینش بهش بگین)

و رویای تمام نشدنی (شیوا)

البته هر کس دیگه ای هم که میخواد داستانش تو این رمان باشه بهم بگه.

من شیوا و اون نویسنده که نمیشناسمش رو نمیشناسم! شما لطفا بهشون بگین و ازش اجازه بگیرین.

موضوع بعدی تولد هیونه!

داداشی گلم!

تفلدت مفالک باشه!

ایشالا 2000 سال زنده باشی!

ایشالا یه بار دیگه به عنوان لیدر همه رو دور هم جمع کنی!

موضوع بعدی قضیه سربازیه کیوئه!

الهی نجمه واست بمیره که میخوای کچل شی! :دی

و یه چیز خیلی خیلی خیلی خیلی مهم که تو ادامه میگم...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تبریک!

بچه ها من به اسم کره ای دختر با «ه» نیاز دارم

خواهش میکنم زودتر بهم بگین

خیلی واجبه

مرسی!


سلام دوستان عزیزم!

نخیر داستان نیاوردم!

اومدم خبر بدم

کسب مقام دوم سطح استانی اولین دوره مسابقات آزمایشگاهی و کارگاهی ویژه دانش آموزان سال اول متوسطه نظری رشته کامپیوتر رو بهم تبریک بگییییییییییییییییین!

هورااااااااااااااااا مفالکم باشههههههههههههههههههههههه!

تازه تو مرحله شهرستانیش رتبه ی اول رو آوردیم!

گروهی بود. من و دو تا از دوستام!

واااااااااااای خیلی حال داد!

همین دیگه

داستانمم بعد خرداد میارم!

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

توجه!

بچه ها سلام

من واقعا شرمنده م

ولی امتحانام داره شروع میشه

منم اصلا وقت ندارم که دیگه بیام نت

ایشالا بعد امتحانا دوباره میام

تو این مدتی که نیستم میخوام تا میتونین نظر بدییییییییییییییییییین!

باشههههههههههههههههه؟

نجمه جون خصوصیاتتو بهم نگفتیا!

مجبور میشم خودم بنویسم!!

زودتر بهم بگو.

تینا جون تو هم شماره کلاستو بهم نگفتی

من کلاس 10 هستم!

زودتر بگو

مرسی بابت همه ی نظراتتون

بچه ها فقط یه چیزی رو باید بگم.

اونایی که عضو شدن هدفشون از عضو شدن گذاشتن مطلب بود؟

چون من مطلبی نمیذارم که مخصوص اعضا باشه

شاید عضوگیری رو غیر فعال کردم

اونایی که عضو هستن یا نیستن اگه میخوان نویسنده بشن نام کاربری+پسووردشونو خصوصی برام بذارن.

منتظرتون هستم!

دوستون دارم!!

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.6

وااااااااااس سلام!

چطورین دوستای گلم؟

زیارتم قبول!

دلم خیلی واستون تنگولیده بود!

آهو جون من منظورتو نفهمیدم

این قسمتو بخون شاید جوابت توش باشه

آخه نمیدونم چیو بگم؟

این قسمتو که بخونی خودت میفهمی که اینا کین؟

بچه ها این عکسو نگاه کنین!

مامانم چند روزه پیش رفته بود بازار واسه محمد (داداشم) شلوار بگیره. تو این نایلون گذاشتن بهش دادن.

بعد اومد خونه و ما هم کلی راجب شلوار نظر دادیم و غروب شد و من رفتم خوابیدم و بیدار شدم...

یهو از فاصله ی یکی دو متری دیدم رو فرشمون یه سایه ای هس.

اولین چیزی که یادش افتادم همین عکس بود که غزل هم گذاشته بود.

حالا منو میگی عین چی دویدم اونور پذیرایی...

بابام چون نبود تونستم خیلی راحت ابراز احساسات کنم

وووووووووی نمیدونین انقد خرکیف شدم!

خیلی حال داد!


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.5

خب سلام سلام!

آهو و نجمه جون

مرسی بابت نظرا!

واااااااااااای بچه ها نمیدونین این هفته بهم چی گذشت

بدترین هفته ی عمرم بود

شنبه: امتحان زیست

یکشنبه: امتحان ریاضی فصل مثلثات! {کلی جون کندیم ولی چون واسه مشهد جلسه داشتیم امتحان ندادیم قرار شد دوشنبه بدیم!}

دوشنبه: امتحان دینی و ادبیات فارسی و زبان و ریاضی {که بازم کلی جون کندیم ولی هیچ معلمی حاضر نشد زنگشو بده به ریاضی. قرار شد چهارشنبه بدیم!}

سه شنبه: امتحان زبان فارسی و فیزیک {که البته خانوم بچه ش مریض شد تشریف بردن خونه ولی... سوالارو دادن به معاون گرام و ما امتحان دادیم! وااااااااای خیلی سخت بود!}

چهارشنبه: پرسش شفاهی 10 صفحه شیمی { که تبدیل به کتبی شد!} و پرسش 2 درس نظام سیاسی اجتماعی! و البته امتحان ریاضی! {که ما بازم کلی جون کندیم ولی خانوم یادش رفت سوالارو بده به معاون گرام!}

بله دیگه

واقعا افتضاح بود!

حالا شما هم برین ادامه...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.4

سلنگ دوست جونیا!

چطورین؟

راستی اون رمانی که گفتم دارم مینویسمو یادتونه؟

دختراش اینان:

خودم

دوستم کوثر(تو رمان اسمش ستاره س)

آهو

نجمه

و روژان

**آهو و نجمه و روژان اگه میخوای با همین اسم باشین بگین.اگه میخواین اسمتونو عوض کنم بازم بگین**

راستی من جمعه میرم مشهد!

از طرف مدرسه!

جمعه صبح راه میوفتیم.از اونور واسه برگشت دوشنبه صبح راه میوفتیم!

دعا کنین بتونم برم اون کلوپه!

حالا هم برین ادامه...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.2 & 3

واقعا که!

یعنی نظراتون چقد زد بالا!

اصن داشت میترکید!

نجمه جونم مرسی که بعد مدت ها اومدی یه نظری دادی

دلم واست خیلی تنگولیده بود آجی!

خب دیگه دو قسمت بعدی رم آوردم

فقط خواهشا نظر بدین

آها یه چیزی من خودم این داستانمو خیلی دوست دارم و احساس میکنم ک موضوعش متفاوته(بین داستانایی ک خودم خوندم!)


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

توجهههههههههههههههه!

متن زیر رو با دقت بخونین.

سلام به همگی...خب فکرکنم دیگه بدونید این وب واسه چیه؟نه؟بچه های عزیزوتریپل اسیای محترم که دابل اس واینقدردوست دارین وواسشون این همه وب ساختین وهمیشه خبراشونومیذارین.میخوام بهتون بگم که من این وبوساختم تا تریپل اسای محترم ایرانی رو سرشماری کنم وببینم واقعادابل اس توایران چقدرطرفداردارن.من ودوستم به تک تک وبهای شمااومدیم وتک تکتونو خبرکردیم تابیاین اینجاوبهمون بگین که ماازدابل اس حمایت میکنیم.تااینکه مشخص بشه واقعا دابل اس تو کل ایران چقدرطرفداردارن.ازتون میخوام فقط یکبارتوقسمت نظرات حمایتتونو اعلام کنیدبااسمتونو ومشخصات وبتون(البته اگه دارین)دلیل اینکه گفتم فقط یکباراین بودکه میخوام میزان واقعی طرفدارارومشخص کنم.خواهشاواسه اینکه آماربالابره نرین هریکی 20 بارتونظرات اعلام کنه.باشه؟..خب دلیل اینکه مامیخوایم طرفداری ایرانیه دابل اسو مشخص کنیم اینه که بهشون اعلام کنیم که توایران خیلی خیلی طرفداردارن.میخوایم ازشون بخوایم بیان ایران نه واسه اینکه کنسرت اجراکنن یاکارای دیگه ای که توژاپن وچین و.......... انجام میدن اینجاهم انجام بدن.البته ماکه ازخدامونه ودوست داریم ولی.................خودتون میدونیددیگه..هدف دیگمون ازاینکاراینه که بهشون بگیم ماهمتونو باهم بیشتردوست داریم5نفرتونو باهم..درسته الان ازهم جدان ولی خب مادست ازحمایتشون برنداشتیم.مگه نه؟ پس بیاین باهم بهشون بگیم که توایران چقدرطرفداردارین...ازتون میخوایم هرکس این مطلب ومیبینه تووبش بذاره وبه همه طرفدارااعلام کنه ومارو کمک کنه تابه همه بگیم.چون نمیخوایم کسی خبرنداشته باشه وبی خبربمونه.پس همه روخبرکنین.حمایتتونوتوقسمت اعلام حمایت اعلام کنید.منتظرتونیم.....دوستون داریم.

http://www.sstriples.mihanblog.com/

 

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.1

سلام سلام سلام

اومدم با داستان جدید

بسی حساسه!

راستی دارم یه رمان کره ای-ایرانی مینویسم واسه جشنواره خوارزمی!!!

شخصیتاش دابل اسه با اسای ایرانی!!!!

مث این میمونه ک دابل اس بیان یه فیلم ایرانی بازی کنن!

اسم پسرا ایناس:

احسان

سامان

کامیار

مانی

رهام

اگه گفتین هر اسم مال کدومشونه؟؟؟؟؟؟

**آهوی عزیز خیلی وقته پنل و موضوعتو ساختم.چرا نمیاااااااااااااااای؟ دیوونم کردی عزیزم!!


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.16 & 17

خب خب خب سلام

چطورین جیگولی ها؟

من نمیدونم چرا ازین کلمه خوشم اومده!

خب دیگه اومدم با پارت 16 و 17

17 قسمت آخرههههههههههههههههههههه!!!!!!!!!!!!!!

جون من شوکه نشین!

اگه تو خونه تنهایین اصن نخونین.

حتما یکی باید باشه.

محرم باشه چ بهتر

چون بعدن باید بیاد زیر بغلتونو بگیره از رو زمین جمعتون کنه

ی نکته دیگه تو لیوان آب قندتون نی بزارین.با نی بخورین.

از همین الانم بخورین

چون وسطا شاید دیگه روحی واستون نمونده باشه ک بخواین لیوان دستتون بگیرین!

که که که!

** راستی آهو جون من همین الان نظر خصوصیتو خوندم دیدم نوشتی سونهی!شرمنده آجی!

حالام زود برین ادامه


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.13 & 14 & 15

سلام سلام سلام

سلامی ب زیبایی گل های بهاری

(خیلی ادبی شد میدونم!)

زیاد حرف نمیزنم زود برین ادامه...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.11 & 12

خب دیگه دلم نیومد همینجوری برم

گفتم 2 تا دیگه م بذارم

پس زود زود زود برین ادامه

راستی

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

عیدتون مفالک!!

همتونو میدوستمممممممممممممم!

ی عالمه موچ موچ موچ

ما ک پر از گناهیم.شماها ک دلتون پاکه واسم دعا کنین!

امسال ی عالمه آرزو دارم

از همین الان دارم رو کاغذ مینویسمشون ک سر سفره هفت سین از خدا بخوام

امسال اولین عیدیه ک من با هیونگ سر سفره میشینیم

هورااااااااااااااااااا

 

 

راستی آهو جون اسمتو گذاشتم جیون!

موضوع داستانتم فعلا تو all میذارم.خودت بعدن درستش کن آجی!


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.10

خب خب خب

سلنگ!

میدونم الان میخاین منو بکشین

ولی...

برین ادامه دیگه

این آخرین پستم تو امساله!

ی سال دیگه میبینمتون آجی های گلم!


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.9

خب اینم قسمت نهم

برین ادامه

این قسمت بسی حساسه

یکیشون میمیره!!


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.8

خب سلام دوستان عزیز و گرامی

من اصن خوب نیستم

دیروز ی مقاله خوندم درباره وبلاگ نویسی

نوشته بود هی ب خواننده هاتون نگین نظر بذار چون اونا خوششون نمیاد

من ک هیچی نمیگم نظرا اینجوریه

حالا اگه بگم چی میشه

خدا رحم کنه

نجمههههههههههههههههههه

دلم واست تنگولیده

تازه اینجارو باش

دیروز داشتم این داستانو واسه عطی تعریف میکردم

بعد سه ساعت یگه همونی ک تو وب یگانه میذاری؟؟؟؟

واااااااای فک کن

در هر صورت برین ادامه

دیگه هم نمیگم نظر بذارین

ببینم چی میشه...

راستی آجی آهو تو اسمتو بهم نگفتی

فک کنم باید این آرزو رو ب گور ببرم!

داستانت در مورد کدومشونه؟

من فعلا تو قسمت هیون میذارم

خواستی بعدا تغییرش بده


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:ss501,story,red,line, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.7

سلام بچه ها

ببخشید ی سوال اساسی خیلی وقته ذهن منو درگیر کرده

 

چرا نظرا انقد کمهههههههههههههه؟

چرا اونایی ک از اول نظر میدادن رفتن و دیگه نمیان؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از جمله نجمه، سعیده و خیلیای دیگه

 

ممنون میشم اگه سوالمو جواب بدین

حالام برین ادامه

در ضمن مهسا خانوم دیگه نیا و نظر نده

کسی جوابتو نمیده

بچه ها لطفا هیشکی جوابشو نده

ستاره جون تو هم آروم باش آجی


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Happy birthday Kyu Jung

واااااااااااااااای فردا تفله کیو جونگ جونمهههههههههههههه!

هورااااااااااااااااااااا

 

همه دست دست دست

کیوووووووووووووو بیا وسط ما دست میزنیم تو برقص

آها آها بیا بیا حالا قر قر

نجمهههههههههه همراهی کن شوملتو

آره خوبه

هیون بیا گیتار بزن دیگه

همگی به سلامتیه کیو جونگ و بقیه پسرا

الهم صل علی محمد و آل محمد

 


HAPPY BIRTHDAY

KIM KYU JUNG

 

راستی هفته ی بعد جمعه تفلده منههههههههههههههههههههه

هوراااااااااااااااا

حالا یه دست خوشملم واسه من ک هفته ی بعد تفلدمه

کادو هم میخاماااااا

یادتون نره

دوستون دارم

کیووووووووووووو خیلی دوستت دارم

هیوووووووووووووووون خیلی دوستت دارم

جونگ مییییییییییییین خیلی دوستت دارم

یونگ سسسسسسسسسسنگگگگگگ خیلی دوستت دارم

 

هیوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونننننننننننننگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

تورو از همه چی تو دنیا بیشتر دوست دارم عزیز دلم

 

(ای کاش الان اینجا بودییا حداقل ای کاش میدونستی چقد دوستت دارمو هیچوقت با هیچ چیز عوضت نمیکنم.همین جا به خدا قسم میخورم تا آخر عمرم دوستت دارم و هیچوقت نمیخام این عشق از بین بره

ای کاش میتونستی اینو بفهمی)

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا خودت دعای هممونو مستجاب کن

من و همه ی اونایی که الان دابل اسو میشناسن و با تمام وجود دوسشون دارن.هممون آرزومون اینه که اونا همیشه بخندن.به قرآن من فقط همینو میخام.خودتم میدونی چقد دعا کردم که به من هیچی نده.از من همه چیمو بگیر و بدش به هیونگ.دیگه داره گریه م میگیره

حتی اگه فقیر ترین و گشنه ترین و تشنه ترین آدم تو دنیا باشم ولی بدونم که با بدبختیه من دابل اس خوشحالن

به خدا راضیم

بچه ها توروخدا یه چیزی بگین آرومم کنین.دیگه تحمل ندارم بخدا

دستام میلرزه

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.6

سلام سلام سلام

اون عامل تخریب گرد امروز مثه اینکه نیومد!!

بهتر!

خب بریم سر اصل مطلب

یعنی داستان

آهو جون ایمیلتو حتما بهم بده

خب دیگه شمام برین ادامه


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.5

سلااااااااااااااااام من اومددددددددددمممممممممممممممممم

زود بدوین برین ادامه منتظرما

 

راستی آهو جون پنلتو ساختم با همون یوزرنیم و پسووردی ک گفتی.فقط یوزرنیمت ی کوچولو فرق میکنه ک حتما باید بهت بگم.ولی نمیدونم چجوری بهت برسونم.ی آدرس وبی ایمیلی چیزی بده

فقط چون ایمیلتو بهم نداده بودی فعلن ایمیل خودمو دادم.ایمیلتو حتما بهم بده


تو جه توجه

بنده متوجه یک نوع عامل تخریب گر به نام mahsa.sari شدم.این مهسا خانوم همکلاسی و دوست صمیمیه منه (مامانمه!)و میخاد وجهه منو پیش شما مورد تهدید جدی قرار بده!

لطفن از فحش هایی ک تو نظرات بینمون رد و بدل میشه شاخ در نیارین.عادتمونه!

این همون مهسا تو داستان سرنوشتهک از جونگمین خوشش میاد ولی من با هیون گذاشتمش!

ایشون خیلی حسود تشریف دارن.راستی اصلا از داستان های کره ای خوشش نمیاد!

دیشبم ک رفته بود واسم نظر بذاره ی اتفاق خیلی وحشتناک داشت میوفتاد ک خداروشکر نیوفتاد!

امروز هم من کلا داشتم بهش فحش میدادم.اون جوابایی رو ک انگلیسی داده بودم چون تو مدرسه با گوشی دوستم اومده بودم و گوشیش فارسی نمینوشت!

بله دیگه خلاصه اصن به حرفاش توجه نکنین! (البته اون تیکه ی کوسه و باقالی و اینارو راس میگفت!من پارسال همش  صدای گوسفند در میاوردم.یادم بندازین صدامو ضبط کنم واستون بذارم!)

باچه؟

باچه؟

مهسا .....ت سوخت! ها ها ها


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.4

اینم پارت بعدی

ببخشید شماها چرا نظر نمیدین؟

 

بعدشم من 8 تا عضو دارم که چی؟چرا هیشکی پست نمیذاره؟

آهو جان تو آخر نه اسم کره ایتو بهم گفتی نه پسووردتو که واست پنل بسازم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.3

سلام من اومدم عزیزان

میدونم خیلی دیر اومدم ولی خب بلخره اومدم دیگه!

 

شما هم سریع برین ادامه دیگه

زود باش


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.2

سلام سلام چینگوهای نازم!

من اومدم اینم قسمت دوم

زود تند سریع بفرمایین ادامه


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 17 دی 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

Red line Ep.1

سلااااااااااااااام دوست جونیای خودم

این داستان جدیدمه

بچه های وب یگانه اگه پارت اول رو خوندن دوباره بخونن

شمام زود برین ادامه


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 10 دی 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

پست ثابت

بنر وبلاگ

سلااااااااااااااااام به همه ی دوستانی که اومدن دارن وب منو همچین یه نگاهی میندازن و میخوان سریع فرار کنن!

 

من حانیه (جون) معروف به هانی یکی از عاشقان و دلباختگان دابل اس بیدم!(همسر هیونگ جون عزیزم!)

 

من و هووهای عزیزم و زن داداشای گرامی میخوایم بیایم اینجا وهممون باهم داد بزنیم

We Love Ss501 Forever

 

پس همه پیش به سوی عضویت

آها راستی اینم ایمیل منه

HaniJix@yahoo.com


بچه هایی که میخوان داستان بذارن باید یوزرنیم و پسووردی که میخوان داشته باشن رو به من بدن تا واسشون پنل بسازم

اونایی که عضو میشن هر چیزی میتونن بذارن به غیر از داستان(مثل عکس، کلیپ،خبر جدید و...)

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 28 آبان 1398برچسب:دابل اس,وبلاگ طرفدارن دابل اس,Ss501, | موضوع: <-PostCategory-> |