Just Just Just Ss501

هرچی راجع به دابل اس


پست ثابت

بنر وبلاگ

سلااااااااااااااااام به همه ی دوستانی که اومدن دارن وب منو همچین یه نگاهی میندازن و میخوان سریع فرار کنن!

 

من حانیه (جون) معروف به هانی یکی از عاشقان و دلباختگان دابل اس بیدم!(همسر هیونگ جون عزیزم!)

 

من و هووهای عزیزم و زن داداشای گرامی میخوایم بیایم اینجا وهممون باهم داد بزنیم

We Love Ss501 Forever

 

پس همه پیش به سوی عضویت

آها راستی اینم ایمیل منه

HaniJix@yahoo.com


بچه هایی که میخوان داستان بذارن باید یوزرنیم و پسووردی که میخوان داشته باشن رو به من بدن تا واسشون پنل بسازم

اونایی که عضو میشن هر چیزی میتونن بذارن به غیر از داستان(مثل عکس، کلیپ،خبر جدید و...)

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 28 آبان 1398برچسب:دابل اس,وبلاگ طرفدارن دابل اس,Ss501, | موضوع: <-PostCategory-> |

اطلاعیه مهم!

خب سلام دوستان عزیز

تعجب نکنین

من خودمم

داستان نیاوردم ولی!

اول از همه از همه ی اونایی که رتبه مو بهم تبریک گفتن یه تشکر ویژه میکنم.

همتونو دوس دارم.

بعد اینکه من این داستانو فقط به اندازه ی دو قسمت دیگه نوشتم. واسه همین منتظرم خرداد تموم شه بشینم بقیشو بنویسم.

موضوع بعدی اینکه من میخوام واسه جشنواره خوارزمی یه داستان بنویسم.البته تابستون مینویسم واسه سال بعد.

اول که گفته بودم ایرانیه (چقدم استقبال شد). بعد از اینکه نزدیک 60 صفحه نوشتم به این نتیجه رسیدم که یجوری شد! همش خیلی اتفاقای عادی بود و اصلا هیجان نداشت.

پس...

به این فکر افتادم که یه داستان کره ای بنویسم. با هنرمندی SS501!

و اینکه من تیکه هایی از داستان رو از داستان های شما میگیرم.(مثل یه سری از اتفاقا، دیالوگ ها یا تیکه کلام ها و...)

در حال حاضر تصمیم دارم از این داستان ها استفاده کنم:

عروسک پارچه ای( نجمه)

شکلات تلخ (غزل)

منو میشناسی؟ و تو کی هستی؟ (دنیا)

شب های بی ستاره (همونی که یونگسنگ عاشق کیو میشه! نویسنده شو نمیدونم.اگه شما میشناسینش بهش بگین)

و رویای تمام نشدنی (شیوا)

البته هر کس دیگه ای هم که میخواد داستانش تو این رمان باشه بهم بگه.

من شیوا و اون نویسنده که نمیشناسمش رو نمیشناسم! شما لطفا بهشون بگین و ازش اجازه بگیرین.

موضوع بعدی تولد هیونه!

داداشی گلم!

تفلدت مفالک باشه!

ایشالا 2000 سال زنده باشی!

ایشالا یه بار دیگه به عنوان لیدر همه رو دور هم جمع کنی!

موضوع بعدی قضیه سربازیه کیوئه!

الهی نجمه واست بمیره که میخوای کچل شی! :دی

و یه چیز خیلی خیلی خیلی خیلی مهم که تو ادامه میگم...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

اطلاعیه مهم!

خب سلام دوستان عزیز

تعجب نکنین

من خودمم

داستان نیاوردم ولی!

اول از همه از همه ی اونایی که رتبه مو بهم تبریک گفتن یه تشکر ویژه میکنم.

همتونو دوس دارم.

بعد اینکه من این داستانو فقط به اندازه ی دو قسمت دیگه نوشتم. واسه همین منتظرم خرداد تموم شه بشینم بقیشو بنویسم.

موضوع بعدی اینکه من میخوام واسه جشنواره خوارزمی یه داستان بنویسم.البته تابستون مینویسم واسه سال بعد.

اول که گفته بودم ایرانیه (چقدم استقبال شد). بعد از اینکه نزدیک 60 صفحه نوشتم به این نتیجه رسیدم که یجوری شد! همش خیلی اتفاقای عادی بود و اصلا هیجان نداشت.

پس...

به این فکر افتادم که یه داستان کره ای بنویسم. با هنرمندی SS501!

و اینکه من تیکه هایی از داستان رو از داستان های شما میگیرم.(مثل یه سری از اتفاقا، دیالوگ ها یا تیکه کلام ها و...)

در حال حاضر تصمیم دارم از این داستان ها استفاده کنم:

عروسک پارچه ای( نجمه)

شکلات تلخ (غزل)

منو میشناسی؟ و تو کی هستی؟ (دنیا)

شب های بی ستاره (همونی که یونگسنگ عاشق کیو میشه! نویسنده شو نمیدونم.اگه شما میشناسینش بهش بگین)

و رویای تمام نشدنی (شیوا)

البته هر کس دیگه ای هم که میخواد داستانش تو این رمان باشه بهم بگه.

من شیوا و اون نویسنده که نمیشناسمش رو نمیشناسم! شما لطفا بهشون بگین و ازش اجازه بگیرین.

موضوع بعدی تولد هیونه!

داداشی گلم!

تفلدت مفالک باشه!

ایشالا 2000 سال زنده باشی!

ایشالا یه بار دیگه به عنوان لیدر همه رو دور هم جمع کنی!

موضوع بعدی قضیه سربازیه کیوئه!

الهی نجمه واست بمیره که میخوای کچل شی! :دی

و یه چیز خیلی خیلی خیلی خیلی مهم که تو ادامه میگم...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تبریک!

بچه ها من به اسم کره ای دختر با «ه» نیاز دارم

خواهش میکنم زودتر بهم بگین

خیلی واجبه

مرسی!


سلام دوستان عزیزم!

نخیر داستان نیاوردم!

اومدم خبر بدم

کسب مقام دوم سطح استانی اولین دوره مسابقات آزمایشگاهی و کارگاهی ویژه دانش آموزان سال اول متوسطه نظری رشته کامپیوتر رو بهم تبریک بگییییییییییییییییین!

هورااااااااااااااااا مفالکم باشههههههههههههههههههههههه!

تازه تو مرحله شهرستانیش رتبه ی اول رو آوردیم!

گروهی بود. من و دو تا از دوستام!

واااااااااااای خیلی حال داد!

همین دیگه

داستانمم بعد خرداد میارم!

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

توجه!

بچه ها سلام

من واقعا شرمنده م

ولی امتحانام داره شروع میشه

منم اصلا وقت ندارم که دیگه بیام نت

ایشالا بعد امتحانا دوباره میام

تو این مدتی که نیستم میخوام تا میتونین نظر بدییییییییییییییییییین!

باشههههههههههههههههه؟

نجمه جون خصوصیاتتو بهم نگفتیا!

مجبور میشم خودم بنویسم!!

زودتر بهم بگو.

تینا جون تو هم شماره کلاستو بهم نگفتی

من کلاس 10 هستم!

زودتر بگو

مرسی بابت همه ی نظراتتون

بچه ها فقط یه چیزی رو باید بگم.

اونایی که عضو شدن هدفشون از عضو شدن گذاشتن مطلب بود؟

چون من مطلبی نمیذارم که مخصوص اعضا باشه

شاید عضوگیری رو غیر فعال کردم

اونایی که عضو هستن یا نیستن اگه میخوان نویسنده بشن نام کاربری+پسووردشونو خصوصی برام بذارن.

منتظرتون هستم!

دوستون دارم!!

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.6

وااااااااااس سلام!

چطورین دوستای گلم؟

زیارتم قبول!

دلم خیلی واستون تنگولیده بود!

آهو جون من منظورتو نفهمیدم

این قسمتو بخون شاید جوابت توش باشه

آخه نمیدونم چیو بگم؟

این قسمتو که بخونی خودت میفهمی که اینا کین؟

بچه ها این عکسو نگاه کنین!

مامانم چند روزه پیش رفته بود بازار واسه محمد (داداشم) شلوار بگیره. تو این نایلون گذاشتن بهش دادن.

بعد اومد خونه و ما هم کلی راجب شلوار نظر دادیم و غروب شد و من رفتم خوابیدم و بیدار شدم...

یهو از فاصله ی یکی دو متری دیدم رو فرشمون یه سایه ای هس.

اولین چیزی که یادش افتادم همین عکس بود که غزل هم گذاشته بود.

حالا منو میگی عین چی دویدم اونور پذیرایی...

بابام چون نبود تونستم خیلی راحت ابراز احساسات کنم

وووووووووی نمیدونین انقد خرکیف شدم!

خیلی حال داد!


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.5

خب سلام سلام!

آهو و نجمه جون

مرسی بابت نظرا!

واااااااااااای بچه ها نمیدونین این هفته بهم چی گذشت

بدترین هفته ی عمرم بود

شنبه: امتحان زیست

یکشنبه: امتحان ریاضی فصل مثلثات! {کلی جون کندیم ولی چون واسه مشهد جلسه داشتیم امتحان ندادیم قرار شد دوشنبه بدیم!}

دوشنبه: امتحان دینی و ادبیات فارسی و زبان و ریاضی {که بازم کلی جون کندیم ولی هیچ معلمی حاضر نشد زنگشو بده به ریاضی. قرار شد چهارشنبه بدیم!}

سه شنبه: امتحان زبان فارسی و فیزیک {که البته خانوم بچه ش مریض شد تشریف بردن خونه ولی... سوالارو دادن به معاون گرام و ما امتحان دادیم! وااااااااای خیلی سخت بود!}

چهارشنبه: پرسش شفاهی 10 صفحه شیمی { که تبدیل به کتبی شد!} و پرسش 2 درس نظام سیاسی اجتماعی! و البته امتحان ریاضی! {که ما بازم کلی جون کندیم ولی خانوم یادش رفت سوالارو بده به معاون گرام!}

بله دیگه

واقعا افتضاح بود!

حالا شما هم برین ادامه...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.4

سلنگ دوست جونیا!

چطورین؟

راستی اون رمانی که گفتم دارم مینویسمو یادتونه؟

دختراش اینان:

خودم

دوستم کوثر(تو رمان اسمش ستاره س)

آهو

نجمه

و روژان

**آهو و نجمه و روژان اگه میخوای با همین اسم باشین بگین.اگه میخواین اسمتونو عوض کنم بازم بگین**

راستی من جمعه میرم مشهد!

از طرف مدرسه!

جمعه صبح راه میوفتیم.از اونور واسه برگشت دوشنبه صبح راه میوفتیم!

دعا کنین بتونم برم اون کلوپه!

حالا هم برین ادامه...


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

I can't believe Ep.2 & 3

واقعا که!

یعنی نظراتون چقد زد بالا!

اصن داشت میترکید!

نجمه جونم مرسی که بعد مدت ها اومدی یه نظری دادی

دلم واست خیلی تنگولیده بود آجی!

خب دیگه دو قسمت بعدی رم آوردم

فقط خواهشا نظر بدین

آها یه چیزی من خودم این داستانمو خیلی دوست دارم و احساس میکنم ک موضوعش متفاوته(بین داستانایی ک خودم خوندم!)


ادامه مطلب
نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

توجهههههههههههههههه!

متن زیر رو با دقت بخونین.

سلام به همگی...خب فکرکنم دیگه بدونید این وب واسه چیه؟نه؟بچه های عزیزوتریپل اسیای محترم که دابل اس واینقدردوست دارین وواسشون این همه وب ساختین وهمیشه خبراشونومیذارین.میخوام بهتون بگم که من این وبوساختم تا تریپل اسای محترم ایرانی رو سرشماری کنم وببینم واقعادابل اس توایران چقدرطرفداردارن.من ودوستم به تک تک وبهای شمااومدیم وتک تکتونو خبرکردیم تابیاین اینجاوبهمون بگین که ماازدابل اس حمایت میکنیم.تااینکه مشخص بشه واقعا دابل اس تو کل ایران چقدرطرفداردارن.ازتون میخوام فقط یکبارتوقسمت نظرات حمایتتونو اعلام کنیدبااسمتونو ومشخصات وبتون(البته اگه دارین)دلیل اینکه گفتم فقط یکباراین بودکه میخوام میزان واقعی طرفدارارومشخص کنم.خواهشاواسه اینکه آماربالابره نرین هریکی 20 بارتونظرات اعلام کنه.باشه؟..خب دلیل اینکه مامیخوایم طرفداری ایرانیه دابل اسو مشخص کنیم اینه که بهشون اعلام کنیم که توایران خیلی خیلی طرفداردارن.میخوایم ازشون بخوایم بیان ایران نه واسه اینکه کنسرت اجراکنن یاکارای دیگه ای که توژاپن وچین و.......... انجام میدن اینجاهم انجام بدن.البته ماکه ازخدامونه ودوست داریم ولی.................خودتون میدونیددیگه..هدف دیگمون ازاینکاراینه که بهشون بگیم ماهمتونو باهم بیشتردوست داریم5نفرتونو باهم..درسته الان ازهم جدان ولی خب مادست ازحمایتشون برنداشتیم.مگه نه؟ پس بیاین باهم بهشون بگیم که توایران چقدرطرفداردارین...ازتون میخوایم هرکس این مطلب ومیبینه تووبش بذاره وبه همه طرفدارااعلام کنه ومارو کمک کنه تابه همه بگیم.چون نمیخوایم کسی خبرنداشته باشه وبی خبربمونه.پس همه روخبرکنین.حمایتتونوتوقسمت اعلام حمایت اعلام کنید.منتظرتونیم.....دوستون داریم.

http://www.sstriples.mihanblog.com/

 

نويسنده: Hani_Hyungi_Admin | تاريخ: شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |